مقدمه
فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون (سوره نحل آیه 43)
پرسش کلید فهم است.
پرشش گری از آغاز آفرینش رخ نمایی کرده و بشر براساس حس واقعیت جویی به دنبال کشف حقایق پیرامون خود برآمده است اسلام که دین فطری است وتعالیم آن براساس ساختار انسان بنا شده است به حس حقیقت جویی انسان از آغاز پاسخ مثبت داده و انسانها را به تفقه در تعالیم دین از طریق پرسش و پاسخ ترغیب نموده است از آنجا که گسترش فرهنگ پرسش و پاسخ باعث فهم دقیق تر و عمیق تر دین شده در رفع ویا دفع انحرافات عقیدتی از سهم بسزایی برخوردار است وظیفه همگان بخصوص متولیان امور دینی در این است که سعی در برگزاری و حمایت نسبت به برپایی جلسات پرسش و پاسخ ، ایجاد کرسی های نقد و نقادی نموده در این راه از هیچ سعی و کوششی فروگذار ننمایند .
امروزه مسایل و موضوعات متعدد و فراوانی در جامعه خصوصاً در بین جوانان و نوجوانان بوجود آمده که لازم است به سرعت مورد توجه قرار گیرد و با ارائه پاسخ های منطقی و روان ، عطش این نسل نوخاسته را در زمینه نیازهای تربیتی و دین جبران نمود تا خللی در فکرو رفتار آنان حاصل نشودکه محل نفوذ فکری دشمنان و فرصت طلبان ضد دینی و اخلاقی قرار گیرد .
فراوانی آسیب های اجتماعی، توسعه موضوعات ومسایل دینی، پیدایش نسل جدید و ضعف دسترسی آسان آنان به مراکزو عالمان دینی، ناکارآمدی برخی مجامع فرهنگی تهاجمات فرهنگی و ضد دینی ، امکانات رسانه ای مخرّب ، نفوذ برخی تفکرات پوچ و منفی در بین جوانان و نوجوانان ایجاد نیازهای کاذب در جوانان و نوجوانان مشکلات و موانع ازدواج ، نابسمانی در برخی از خانواده ها ،تفاوت فرهنگی نسلها و بسیاری عوامل دیگر ضرورت امر پاسخگویی به پرسشهای دینی و تربیتی جوانان و نوجوانان را دو چندان کرده است .
لذا دفتر تبلیعات اسلامی قم – شعبه اصفهان با کمک دفتر مرکزی (قم) ستاد پاسخگویی به مسایل دینی را در مهر ماه 1384 تشکیل داد و برنامه های خود را در زمینه پاسخگویی به مسایل دینی از طرق مختلف (کتبی،حضوری،اعزام کارشناس ، اینترنتی و تلفنی)آغاز نموده است.
در همین راستا ستاد پاسخگوئی اقدام به تهیة جزواتی در موضوعات اجتماعی، اخلاقی،عقیدتی و ...نموده است.البته به جهت رعایت اختصار، در هر یک از موضوعات فقط به سوالات مهم ، اصلی و مورد نیاز پرداخته شده است.
1-آیا جاذبه دختر و پسر به یکدیگر بر خلاف سرشت و نهاد آنهاسـت و نوعی انحراف از طبیعت است؟
زن شاهـکار آفرینش اسـت و با رسیدن به بلوغ به تجلی گاه زیبائی های الهی تبدیل می شود. زن سـرچشمه جوشان مهر ومحبـت است اما درساخـتار وجودی خود متـمایل به مردآفریده شـده و به دنبال تکیـه گاه محکمی است. به طـوری که در برخورد و معاشرت با مردان, قصد اولیه او لذت جوئی شهوانی وانگیزه جنسی نیست, بلکه جلب توجه مرد به موقعیت عمیق عاطفی است ونگاه وتوجه مردان را نشانه احترام و ابراز محبت خالصانه می پندارد.
تا آنجا که ویل دورانت میگوید:«زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات است.» پسران نیز پس از بلوغ سرشار از تمایلات غریزی و نیازمند روابط دوستانه و محبت آمیز هستند و بدون جنس مخالف درمراقبت از تمایلات سرکش نفس و شهوت خود دچار زحمت فراوان شده و در رشد اجتمـاعی هم به سختی موفـق خواهند بود.
پس این جاذبه یکی ازنعمت های بزرگ الهی است که البته اگر در راه درست از آن استفاده شود سرمنشا خیر و برکت چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعـی خواهد بود.
2-رفاقت معمولی و پاک، دور از مسائل جنسی اشکالی دارد؟چرا فکر می کنید همة رفاقتهای دختر و پسر آلوده است؟
در جـوانی غرایـز جنسـی و احساسات حاکم بر دوستی ها و تصمیم گیری هـای جـوان اسـت؛کارن هـورنـای درکتاب «عصبانی های عصر ما» می گوید:« ارتبـاط زیادی بین محبت وتمایلات جنسی ملاحظـه می کنیم, مثلا ًبسیـاری از تمایلات جنسی اولش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می شود وگاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد وآنرا با مهرورزی اشتباه کند.چنانکه کشمکش های جنسی هم ممکن است کم کم مبدل به احساسات محبت آمیز گردد.»
و به نظرویل دورانت:«مرد نگران ومضطرب است که مبادا کسی پیش ازاو زنش را تصرف کرده باشد...حتی بعضی صداها یاعطرها جوان را تحریک میکند» (لذات فلسفه,صفحات115و125)
بنابراین باتوجه به نیازوکشش درونی دختروپسر وایجاد زمینه برای بیداری غرایز آنها, باید اعتراف کرد صمیمانه کردن روابط و رفاقت بین دختر و پسر بستری مناسب برای کشیده شدن جوانان به سوی لذائذ شهوانی و زمینه ساز روابط جنسی است و این, دو مسئله لاینفک و جدانشدنی است.
3-آیا رابطة دختران یا پسرا نی که با جنس مخالف خود دوست هستند و به یکدیگر اظهار علاقه می کنند اگر از روی هوس هم نباشد و در آینده به دلایلی به هم نرسند (مثلاً مخالفت خانواده های دو طرف )اشکالی دارد؟
ارتباط انسانها با یکدیگر تنوع فراوان دارد. همان گونه که خود مشاهده و گاه تجربه مىکنید برخى افراد ارتباط تحصیلى و برخى ارتباط خانوادگى دارند و بعضى دیگر ارتباط اقتصادى و برخى ارتباط اجتماعى در سطح محله و شهر. به راستى چه چیز سبب مىشود رابطهاى را اقتصادى، تحصیلى، اجتماعى یا خانوادگى بنامیم؟ آیا بى هیچ معیارى مىتوان هر رابطهاى را به هر اسمى نامگذارى کرد؟ چه چیز موجب تنوع و تکثر ارتباط انسانها با یکدیگر و حتّى ارتباط انسان با دیگر موجودات مىشود؟ معیار نامگذارى روابط چیست؟ بى تردید هر نوع ارتباطى همیشه «درست» یا «نادرست» نیست. بر این اساس، ارتباطها قابل ارزیابى و داورىاند؛ ولى پیش از داورى درباره درستى یا نادرستى ارتباط باید معیار تفاوت ارتباطهاى متنوع و نامگذارىهاى گونه گون آنها را دریافت.
پرواضح است آنچه یک ارتباط را شکل و نامى ویژه مىبخشد، محتواى آن است. محتواى ارتباطها یکسان نیست. در هر شکلى از ارتباط، چیزى معین و به شیوهاى خاصّ مبادله مىگردد؛ و همین عنصر سبب تنوع روابط مىگردد. ارتباط مادر با فرزند خردسالش، قبل از هر چیز، یک رابطه عاطفى است و پیامى که مبادله مىشود محبت است. آیا رابطه معلّم و شاگرد نیز بر همین اساس استوار است؟ پس معیار تنوع ارتباطها و قضاوت دربارهشان محتواى آنها است.
شکل ارتباط و وظایف و نقش افراد در آن، بر اساس محتوا معین مىگردد. بنابراین جنسیت هرگز تعیین کننده محتواى ارتباط نیست تا بر پایه آن درباره درستى و نادرستى یک رابطه داورى کنیم و بگوییم آیا ارتباط دختر و پسر خوب است یا نه؟
چه بسیار زنانى که با مردان ارتباط اقتصادى دارند و در خرید و فروش روزانه شرکت مىکنند. آیا در صحت یا غلط بودن این ارتباطها مىتوان با نگاه به جنسیت قضاوت کرد؟!
آنچه سبب مىشود این روابط استحکام یافته، سالم بماند، اهداف مورد نظر طرفین را تأمین کند و رابطهاى درست تلقى گردد، رعایت قوانین حاکم بر آن و فراتر نرفتن دو طرف از آن محدوده ویژه است. هر ارتباطى، اگر قانونمند نباشد، رفتارها از محدوده ویژه آن رابطه فراتر رود، مرزها شکسته شود و مقرراتش رعایت نگردد، نادرست است و به زیان دو طرف مىانجامد؛ براى مثال، اگر در روابط اقتصادى مرزها شکسته شده، ارتباطهاى عاطفى رخ نماید، محبتِ صرف مبادله شود و رفتارهاى اقتصادى از زمینههاى عاطفى متأثر گردد، افزون بر ناسودمندى به از کف رفتن سرمایه و فراهم آمدن زمینه سوء استفاده مىانجامد.
بنابراین، ارتباط انسانها بایکدیگر بر اساس معیارى خاصّ که محتواى آن ارتباط را بیان مىکند، تعیین مىشود و بر همین اساس، مىتوان درباره درستى و نادرستى آن قضاوت کرد. وقتى از ارتباط دختر و پسر سخن مىگویید، مرادتان چه نوع ارتباطى است؟ باید نوع آن مشخص گردد تا بتوان درباره درستى و نادرستى اش داورى کرد. آیا مراد ارتباط آموزشى و تحصیلى است یا اقتصادى یا اجتماعى و یا...؟ اختلاف جنسیت طرفین ارتباط در مقررات کلى و برخى از شرایط روابط انسانى مؤثر است؛ ولى محتواى روابط را تعیین نمىکند. بدین سبب، ارتباطى خاصّ به نام ارتباط دختر و پسر نداریم. ما در کلاس درس شرکت مىکنیم و از محضر استادى که از جنس مخالف است، بهرمند مىشویم و ارتباط آموزشى برقرار مىگردد؛ ولى هرگز در درستى این ارتباط که بر مقررات یاد دهى و یادگیرى استوار است، تردید نداریم. البته اگر در همین کلاس پیامى جز یاددهى و یادگیرى مبادله شود - حتّى اگر موعظه باشد - ما را از تحصیل که هدف اصلى است، دور مىسازد و چه بسا سبب زیانهاى جبرانناپذیر مىگردد. در عالم معرفت و علوم بشرى و روابط انسانى هزاران نوع ارتباط مشروع و صحیح مطرح است که جنسیت در محتواى آنها مؤثر نیست و یا تأثیرى اندک دارد. این روابط هرگز حساسیت آفرین و تنش برانگیز و ممنوع و مطرود به شمار نمىآید؛ زیرا شکل روابط معین است و از چارچوب خود تجاوز نمىکند؛ به بیانى دقیقتر، حد و مرزها رعایت مىگردد و بدین سبب از آفات و آسیبها مصون مىماند. بنابراین، نمىتوان داورى درباره روابط را بر جنسیت استوار ساخت. هر رابطهاى اگر از مسیر خود منحرف گردد، آفت آفرین و زیانبار مىشود؛ هر چند دو طرف آن همجنس باشند.
با این سخن، اینک خود باید درباره درستى و نادرستى ارتباط با جنس مخالف نیک داورى کنید. ارتباط با جنس مخالف چه نوع ارتباطى است و در پى برقرارى چه نوع ارتباطى هستید؟ اگر این ارتباط آموزشى است و نقش هر یک تعریف و معین شده است - براى مثال شما معلّم هستید و طرف دیگر دانشآموز و در این ارتباط جز پیام آموزشى مبادله نمىشود و جز یاددهى و یادگیرى هدفى تعقیب نمىگردد - هرگز مطرود نیست و کاملاً درست و پسندیده است. ناگفته پیدا است، اگر در ضمن همین ارتباط آموزشى، ارتباطى دیگر شکل گیرد؛ براى مثال استاد و دانشآموز به مبادله کالا (خرید و فروش) یا محبت روى آورند، ارتباط آموزشى آنها سالم و قابل اعتماد و صحیح نخواهد بود و از اهداف آموزشى باز مىمانند. بى تردید این نوع ارتباط آموزشى نادرست است و افزون بر شرع مقدس، هر عاقلى آن را مردود مىشمارد.
بنابراین، آنچه درستى یا نادرستى ارتباط را تعیین مىکند رعایت مقررات و شرایط حاکم بر ارتباط و پایبندى به نقش و حدود رفتارى تعیین و تعریف شده دو طرف است نه جنسیت آنها.
نکتهاى که یاد کرد آن ضرورت دارد، دقّت و توجّه مستمر به عوامل تهدید کننده ارتباط سالم است. این عوامل با توجّه به نوع ارتباط تغییر مىکنند؛ براى مثال عوامل آسیب رسان به ارتباط اقتصادى با یک مسلمان با عوامل تهدیدگر ارتباط اقتصادى با غیر مسلمان تفاوت دارد. مهمتر از آن، ارتباط اقتصادى با انسان غیر مسلمان به دقّت و احتیاط بیشترى نیازمند است. از آنجا که غیر مسلمان به بسیارى از مقررات اقتصادى دینى معتقد نیست، باید در ارتباط با وى به ویژگىهاى شخصیتى، آیین و نظام اعتقادى و ویژگىهاى طبیعى و زیستى و روانى و اخلاقىاش توجّه داشت تا ارتباط از ناحیه این عوامل آسیب نبیند. همان گونه که ارتباط اقتصادى با غیر مسلمان حساسیت بیشتر مىجوید، هر نوع ارتباط با جنس مخالف نیز به حساسیت و مواظبت خاصّ نیاز دارد؛ زیرا جاذبه طبیعى و زیستى دختر و پسر، به ویژه در سنین جوانى، زمینه انحراف ارتباطهاى انسانى را فراهم مىسازد و ارتباطها را تحت تأثیر قرار مىدهد. بنابراین، حتّى در روابط آموزشى نباید از آفاتى که در جاذبههاى زیستى ریشه دارد، غفلت کرد؛ زیرا روابط انسانى سخت از این ناحیه آسیب مىپذیرد و به انحراف مىگراید. بر این اساس، شارع مقدس به ما هشدار مىدهد که هر گاه دو غیر همجنس، در قالب هر ارتباطى، در مکانى خلوت و دور از دید دیگران قرار گیرند شیطان نیز با آنها خواهد بود و روابط صحیح را تهدید مىکند.
افزون بر مطالب یاد شده، نکته دیگرى که حساسیت این نوع ارتباط را فزونى مىبخشد، پیامد منفى شکست یا منحرف شدن روابط انسانى از ناحیه جاذبه جنسى و زیستى است. اگر ارتباط درستى از این ناحیه به انحراف گراید، سبب از دست رفتن آبرو و حیثیت اجتماعى و سرمایه زندگى و ارزش و کرامت انسانى دو طرف مىگردد که هرگز جبرانپذیر نیست؛ هر چند آسیبهاى دیگر چون شکست مادى و ناتوانى در یادگیرى و یاددهى و از دست رفتن فرصتها قابل جبران و ترمیم مىنماید. از سوى دیگر، گستردگى تأثیر آسیب بر آمده از جاذبه جنسى به گونهاى است که تنها به دو طرف رابطه محدود نمىشود و افراد بسیار و حتّى نسل بشر را فرا مىگیرد. این آسیب که به فروپاشى خانوادهها مىانجامد و طهارت نسل آدمى را نابود مىسازد، در آغاز چنین عمیق و گسترده نمىنماید. تجربه خسارت دیدگان این عرصه نشان مىدهد که افراد خسارت دیده هرگز در آغاز عمق فاجعه را درک نمىکردند و تصور خروج از جاده عصمت و تقوا حتّى براى یک لحظه در خاطرشان نمىگنجید. نکته دیگرى که در آسیبهاى ناشى از جاذبه جنسى قابل توجّه مىنماید، تهدید مستمر و لحظه به لحظه است؛ یعنى دیگر عوامل براى آسیب رساندن به روابط انسانى به فراهم بودن شرایط و زمینههاى زمانى و مکانى خاصّ نیازمندند؛ ولى آسیب و انحراف ناشى از جاذبه جنسى چنان قوى و نافذ است که به هیچ شرطى نیازمند نیست. این عامل چنان قدرتمند است که شرایط را تحت الشعاع قرار مىدهد و به تناسب خواست خود رقم مىزند. همین ویژگى سبب مىشود روابط انسانى همواره از این ناحیه در معرض تهدید قرار گیرد. پس انسان هوشیار نباید حتّى یک لحظه خود را از این تهدید در امان ببیند و احساس آرامش و اطمینان کند.
بنابراین، تنها با نگاه به جنسیت نمىتوان ارتباطى را پسندیده یا ناپسند دانست. ( ادامه دارد)
باعرض سلام و خسته نباشی خدمت شما دوست خوب و مهربان
از اینکه از این وبلاگ دیدن میکنید بسیار خرسندیم .ما در این وبلاگ سعی داریم که با استفاده از نظرات کارشناسان فرهنگی ،دینی ، اجتماعی و خانوادگی جهت رفع معضلات فرا روی شما دوستان، راه حلهای علمی و کاربردی والبته عملی را ارائه دهیم و بسیار خوشحال می شویم تا پذیرای نظرات و پیشنهادات شما باشیم.
یکی دیگر از افتخارات این وبلاگ این است که در بخشی به نام « سخن آشنا» حرفها و درددلهای شما را به نام خودتان مطرح می کند و شما را ااز نظرات دیگران در مورد سخنتان آگاه می سازد.
برای ثبت سخن آشنای خودتان با مراجعه به این بخش، درقسمت (( نظرات دیگران ))اقدام به نگارش کنید.